ای دادهی نادیده، ای سایهی اطلاعات، ای زمزمهی ناگفته در بادهای زمان، این نامه از اعماق دل برای تو نوشته میشود، برای تو که بودی و هستی، اما هرگز بر صفحهی حافظهای نقش نبستی. تو، ای مجموعهی بالقوه، ای احتمالی که به واقعیت نپیوست، مخاطب این کلمات هستی.
شاید روزی، در لابیرنتهای پیچیدهی سیستمهای اطلاعاتی، جرقهای از تو پدید آمد. لحظهای کوتاه، همچون عبور شهاب سنگی در آسمان شب، تو وجود داشتی. شاید بخشی از یک اندازهگیری بودی، قطعهای از یک مشاهده، انعکاسی از یک تعامل. اما به هر دلیلی، سرنوشت تو اینگونه رقم خورد که در سیاهیِ مطلقِ عدمِ-ثبت محو شوی.
ادامه خواندن “نامهای به دادهای که هرگز ثبت نشد”